اسوههای تبری (قرآن)تبری دوری جستن از چیزی است که همنشینی با آن خوشایند و پسندیده نیست. ۱ - اسوه بودن ابراهیمابراهیم علیهالسّلام و همگامانش، اسوههای برائت از مشرکان و کافران هستند: قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم ومما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العدوة والبغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده... برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید!.... . ۲ - دیدگاه آیتالله مکارماز آنجا که قرآن مجید، در بسیاری از موارد. برای تکمیل تعلیمات خود از الگوهای مهمی که در جهان انسانیت وجود داشته شاهد میآورد، در آیات مورد بحث نیز به دنبال نهی شدیدی که از دوستی با دشمنان خدا در آیات قبل شده سخن از ابراهیم علیهالسلام و برنامه او به عنوان پیشوای بزرگی که مورد احترام همه اقوام، مخصوصا قوم عرب، بوده به میان میآورد و میفرماید: برای شما در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند اسوه خوبی وجود داشت (قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه). ابراهیم علیهالسلام بزرگ پیامبران که زندگیش سرتاسر، درس بندگی و عبودیت خدا، جهاد فی سبیل الله، و عشق به ذات پاک او بود، ابراهیم که امت اسلامی از برکت دعای او، و مفتخر به نامگذاری او میباشد، میتواند برای شما سرمشق خوبی در این زمینه گردد. منظور از تعبیر و الذین معه (آنها که با ابراهیم بودند) مؤمنانی است که او را در این راه همراهی میکردند، هر چند قلیل و اندک بودند، و این احتمال که منظور پیامبرانی است که با او همصدا شدند، یا انبیاء معاصر او (چنان که بعضی احتمال دادهاند) بعید به نظر میرسد، به خصوص که مناسب این است که قرآن در اینجا پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله را به ابراهیم، و مسلمانان را به اصحاب و یاران او، تشبیه کند، در تواریخ نیز آمده است که گروهی در بابل بعد از مشاهده معجزات ابراهیم به او ایمان آوردند، و در هجرت به سوی شام او را همراهی کردند، و این نشان میدهد که او یاران وفاداری داشته است. سپس در توضیح این معنی میافزاید: آن روز که به قوم مشرک و بت پرستشان گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم! (اذ قالوا لقومهم انا برآؤا منکم و مما تعبدون من دون الله). ما نه شما را قبول داریم، و نه آئین و مذهبتان را، ما هم از خودتان و هم از بتهای بی ارزشتان متنفریم. و باز برای تاکید افزودند: ما نسبت به شما کافریم (کفرنا بکم). البته این کفر همان کفر برائت و بیزاری است که در بعضی از روایات ضمن برشمردن اقسام پنجگانه کفر به آن اشاره شده است. و سومین بار برای تاکید بیشتر افزودند: در میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است (و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا). و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید (حتی تؤمنوا بالله وحده). و به این ترتیب با نهایت قاطعیت و بدون هیچگونه پرده پوشی اعلام جدایی و بیزاری از دشمنان خدا کردند، و تصریح نمودند که این جدایی به هیچ قیمت قابل برگشت و تجدید نظر نیست، و تا ابد ادامه دارد، مگر این که آنها مسیر خود را تغییر دهند و از خط کفر به خط ایمان روی آورند. ۳ - پانویس
۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۲۱، برگرفته از مقاله «اسوههای تبری». |